کد مطلب:315438 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

فرمایش امام سجاد با دیدن پسر حضرت عباس
حدیث دیگر در بیان خصایص فضائل آن جناب روایت مشهوری است كه از صدوق (ره) در كتاب خصال و امالی و در بحار مجلسی (علیه الرحمه) و در كتاب عوالم بحرینی نقل شده از ابوحمزه ثمالی كه علی بن الحسین علیهماالسلام نظر فرمود به سوی عبیدالله ابن عباس بن علی بن ابیطالب علیهم السلام اشك آن حضرت جاری شد، فرمود: روزی نگذشت بر رسول خدا صلی الله علیه و آله مثل روز احد كه كشته شد در آن حمزة بن عبدالمطلب علیهماالسلام شیر خدا و شیر رسول خدا و بعد از آن روزی نگذشت بر آن حضرت مثل روز موته شام كه كشته شد در آن پسر عمش جعفر بن ابیطالب علیهماالسلام پس فرمود و لا یوم كیوم الحسین و نبود روزی مثل روز عاشورای حسین علیه السلام كه سی هزار مرد كه خود را از این امت می دانستند او را محاصره كردند و تقرب می جستند هر یك به سوی خدا به ریختن خون آن حضرت، او خدای را به خاطر ایشان می آورد و قبول نمی كردند موعظه ی او را تا آنكه او را از راه ظلم و عدوان شهید كردند. بعد فرمود: خدا رحمت كند عباس علیه السلام را كه اختیار كرده حیوة آن حضرت را بر حیوة



[ صفحه 177]



خود و متحمل بلا شد و خود را فدای برادر خود نمود تا آنكه دو دست او را قطع كردند. پس خداوند عوض آن دو بال به او كرامت فرمود كه طیران می نماید به آن دو بال با ملائكه در بهشت، چنانچه به جعفر بن ابیطالب علیهماالسلام دو بال عطا فرمود بدرستی كه برای عباس علیه السلام در نزد خداوند عزوجل درجه ای است كه غبطه و رشك می برند بر او شهداء در روز قیامت [1] در روایت دیگر جمیع الشهداء وارد شده و صدوق (ره) بعد از ذكر این روایت در خصال فرموده آن را با سایر اخبار ماثوره در فضیلت اباالفضل علیه السلام كه آن را در كتاب مقتل الحسین علیه السلام نوشته ام [2] و از این بیان آن مرحوم معلوم می شود اخبار در فضیلت آن جناب زیاده بر این بوده و مقتل تألیف آن مرحوم مثل بسیاری از كتب شیعه از دست رفته و از حدیث مذكور چند مطلب معلوم می شود.

مطلب اول: شدت علاقه حضرت سیدالشهداء علیه السلام به جناب ابوالفضل علیه السلام مثل شدت علاقه حضرت رسول صلی الله علیه و آله به حمزه سیدالشهداء علیه السلام و جعفر طیار علیه السلام و منقول از فرمایشات خود سیدالشهداء علیه السلام است كه به اباالفضل علیه السلام فرمود: الان انكسر ظهری و قلت حیلتی واضیعتا بعدك یا اخی [3] و از آن روایت كه در كتب مقاتل نقل شده كه بعد از شهادت ابوالفضل بان الانكسار فی وجه الحسین علیه السلام [4] چهره مبارك آن حضرت شكسته شد، این مطلب روشن است.

مطلب دوم: نهایت قرب آن جناب به امام علیه السلام است یكی از جهت رفعت درجه ی ابوالفضل علیه السلام و برتری او بر سایر شهداء بعد از سیدالشهداء علیه السلام. پس معلوم می شود مقام او بعد از مقام امام است و بعد از مقام امام مقام اوست و دیگر آنكه چنانچه هر چه با شمس ظاهری و آفتاب مواجهه پیدا كرد به اندازه مواجهه ی خود كسب نورانیت می كند و هر قدر دور و مواجه باشد تاریك و ظلمانی است، شمس حقیقت



[ صفحه 178]



و آفتاب نبوت و ولایت هم كه طلوع كرد، هر نفس كه متابعت تامه نمود و قدم جای قدم نبوت و ولایت گذارد كه: «قلبی لقلبكم سلم و امری لامركم متبع [5] ؛ قلبم دوستدار قلب شماست و كارهایم همان كارهای شماست (در كارها از شما تبعیت می كنم)».



در دائره فرمان ما نقطه تسلیمیم

رای آنچه تو اندیشی حكم آنچه تو فرمائی



قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونی یحببكم الله [6] ، البته كسب نورانیت تامه خواهد كرد كه فرمود: والشمس و ضحیها و القمر اذا تلاها و نفس و ما سواها [7] و منقول از حضرت صادق علیه السلام است كه: القلب نور لا یضی ء الا من اتباع الحق و قصد السبیل و هو من نور الانبیاء یودع فی قلوب المؤمنین [8] یعنی قلب یك نوریست كه نمی درخشد مگر به متابعت حق و قصد راه حق ولی تابش نور قلب از نور تابش انبیاء و پیغمبرهاست كه به امانت گذارده می شود در دل مؤمنین. پس نزدیكتر به شمس نبوت و ولایت و امامت آن نفسی است كه سواها و به تمام معنی تابع آل محمد علیهم السلام شد و او قمر بنی هاشم علیه السلام است كه تابع و تلو شمس ولایت حسینی شد كه اجمالی از بیان آن گذشت جاهد مع ابی عبدالله علیه السلام [9] .

مطلب سوم: اشاره به تجسم اعمال است كه مفاد بسیار اخبار و بعضی آیات است فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره [10] كسی كه ذره ای عمل خیر كند می بیند اثر او را یا مجسمه او را و حضرت ابوالفضل علیه السلام دو دست ناسوتی در راه حق داد خداوند دو دست ملكوتی به او عطا فرمود كه با ملائكه طیران كند من و تو هم می توانیم با دو بال پرواز كنیم به درجات بهشت یكی بال علم و دیگری بال عمل الا الذین آمنوا و عملو



[ صفحه 179]



الصالحات [11] .

مطلب چهارم: عطای دو بال ظاهری و باطنی است ظاهر آن از تجسم اعمال است كه ذكر شد و باطن آن عطای ید قضای حوائج دنیا و آخرت طبقه ی رعیت است از مسلمانان. یعنی دو دست شفاعت است برای انجام مهمات دنیا و آخرت مردم و آن در اثر آبرو و وجاهتی است كه آن جناب را حاصل شده است از مقام تقوی و مجاهده ی فی سبیل الله و مثل حدیده ی محمات است كه به واسطه مجاورت آتش آتشین شود و كسب مقام آتشی كند و اثر و كار آتش از او ساخته آید كه فرمود: عبدی اطعنی حتی اجعلك مثلی [12] و آن مقام مظهریت اسم اعظم و كلمه ی كن وجودیه است و آن از آثار عبودیت حقیقه كه برای این خانواده بوده و هست می باشد كه فرمودند نحن محال مشیة الله [13] كه خواست آنها خواست خداوند است و ید آنها یدالله است.

مطلب پنجم: مقام ایثار آن جناب است در مقام جان نثاری كه اعز انفس را كه جان عزیز خود باشد برای حفظ نفس مقدس حضرت ولی الله ابی عبدالله علیه السلام ایثار نمود. چنانچه در این حدیث شریف فرمود كه اختیار كرد حیوة آن حضرت را بر حیوة خود و به اصطلاح زبان فارسی پیش مرگ آن حضرت گردید.



[ صفحه 181]




[1] خصال ص 68 و امالي (شيخ صدوق) ص 548، بحارالانوار ج 22 ص 274 و عوالم ص 349.

[2] خصال صدوق ص 68.

[3] عوالم ص 285. ترجمه: اكنون كمرم شكست و چاره ام كم شد وا مصيبتا بعد از تو اي برادر.

[4] شجره طوبي ج 2 ص 299. ترجمه: آثار شكستگي در چهره ي حسين (ع) نمايان شد.

[5] مصباح المتهجد (شيخ طوسي) ص 721.

[6] آيه ي 29 سوره ي آل عمران است كه مي فرمايد: بگو اگر خدا را دوست داريد پس مرا اطاعت كنيد تا خدا هم شما را دوست داشته باشد.

[7] آيات 2،1 و 7 سوره ي شمس است كه مي فرمايد: قسم به آفتاب و درخشش آن و قسم به ماه چون از پي اش درآيد قسم به نفس و آنچه آن را درست كرد.

[8] بحارالانوار ج 2 ص 265.

[9] ترجمه: در كنار اباعبدالله (ع) مبارزه كرد.

[10] سوره ي زلزال آيه ي 7.

[11] اشاره دارد به آيه سوم سوره ي عصر كه مي فرمايد: همه زيانكارند مگر مؤمنين صالح و نيكوكار.

[12] فوائد العليه ج 2 ص 394. ترجمه: اي بنده ام از من اطاعت كن تا تو را مانند خودم گردانم.

[13] مشارق انوار اليقين ص 58. ترجمه: ما خاستگاه مشيت پروردگاريم.